یکی از واژگانی که در این مسیر به ما کمک میکند واژه «ولیّ» است. "ولی" در لغت به معنای سرپرست است و والدین کسانی هستند که سرپرستی فرزندان را بعهده دارند. اگر به مفهوم ولایت، نظر بیندازیم امام به عنوان "ولی" باید قادر باشد هم به جامعه، نگاه كلان داشته باشد وهم برای هر فرد با توجه به استعداد و ظرفیتش، هدایتگری نماید تا بتواند در جایگاه پدرمعرفی شود. پدری که غافل از حال درونی فرزند نبوده، ظرفیتها و استعدادهایش را میداند و با توجه به آنها، مصالح و آینده فرزندش را برنامهریزی میکند.
اما آیا امام در همه لحظات زندگی، اعم از خوب و بد در کنارمان هست، تا بتوان نسبت به او احساس پدر واقعی را داشت؟
در پاسخ باید گفت: انسان دارای دو بُعد روحی و جسمی است، بعد جسمانی دارای قالب بوده و در همه انسانها ازجمله امام شرایط یکسانی را دنبال میکند اما بعد روحانی انسان، قابلیت رشد و وسعت یافتن، تا مراتب بالایی را دارد مانند قدرتهای برخی پیامبران [2] یا برخی از اولیای الهی.
برای انجام وظایف پدر معنوی لازم است،که امام بتواند برای هدایت میلیاردها انسان همزمان با تصرف در امور جاری عالم هستی مصالح انسانها را اجرا کند بدون اینکه اجرای این برنامهها با هم تعارض داشته باشند.
در همین باره خوب است بدانیم سراسر عالم وجودكه آفرینش خداست، نوریست که در قالب تاریک امكان، ریخته شده. این نور مطلق، كه آغاز آفرینش و اول خلق خدا است، همان حقیقت نوری محمد و علی است، پیامبرصلیاللهعلیهوآله فرمود: «اول ما خلق اللَّه نورى» نخستین،آفریده خدا نور من است».[3]
پس معلوم است که خلقت آنها، خلقتی ویژه است که مایه چنین قدرتی است و آن همان خلقت نوری آنهاست.
برای روشن شدن این مطلب سالنی تاریک را، با عدهای از جمعیت منتظر، برای مشاهده نمایش در نظر بگیرید. وقتی كه صحنه با نور، روشن شد، علاوه بر اینکه صحنه نمایش، در چشم همه افراد حاضر، نقش میبندد و همه، همزمان میتوانند، یك نسخه از این نمایش را، در چشم خود داشته و ببینند، تمام سالن از نور بهره برده و روشنی میگیرد. این سالن عرصه خلقت است و این نور، نور خداست. وجود نور خدا، به امام این امکان را میدهد که علاوه بر اینکه در زندگی همه حضور داشته باشد، همه هستی در نگاه کلان نیز از او بهره ببرند بدون اینکه هیچکدام از این بهره بردنها با هم تداخل یا تزاحمی داشته باشند.
اما شاید بپرسید چگونه امکان دارد این همه وسعت روحی در قالب جسمی محدود جا بگیرد برای جواب این سئوال به این روایت توجه کنید:
عبداللَّه دیصانی از هشام پرسید: تو پروردگارى دارى؟ گفت: آرى گفت: او قادر است؟ گفت: آرى قادر و هم قاهر است. گفت: میتواند تمام جهان را در تخم مرغی بگنجاند كه نه تخم مرغ بزرگ شود و نه جهان كوچک؟ هشام گفت: مهلتم بده. هشام خدمت امام صادق علیهالسلام رسید. و عرض كرد: یابن رسولاللَّه عبداللَّه دیصانی از من سؤالی كرده كه در آن تكیهگاهی جز خدا و شما نباشد. حضرت فرمود: اى هشام چند حس دارى؟ گفت: پنج حس. فرمود:كدام یک كوچكتر است! گفت باصره (یعنی چشم). فرمود: اندازه عضوی که در چشم میبینند چه قدر است؟ گفت اندازه یک عدس یا كوچكتر از آن. پس فرمود: اى هشام به پیش رو و بالاى سرت بنگر و بگو چه میبینی؟ گفت: آسمان و زمین و خانهها و كاخها و بیابانها و كوهها و نهرها میبینم. امام فرمود: آنكه توانست آنچه را تو میبینی در یک عدس یا كوچكتر از عدس درآورد میتواند جهان را، در تخم مرغ درآورد بیآنكه جهان كوچک و تخم مرغ بزرگ شود.[4]
نکته دیگری که در تمثیل امام به پدر نهفته شاید به دلیل این باشد که خانواده خود را از هم میدانند، برای همین در انجام وظایفشان نسبت به همدیگر حس دلسوزی هم دارند، حسی که برایش اجر و مزدی نمیطلبند و فقط به این راضی هستند که با محبت پشت و پناه یکدیگرند، درست همین اجری که پیامبر از مسلمانان خواسته بود. اطاعت، بیمحبت دوامی ندارد و در جایی به خستگی خواهد رسید فقط همین اطاعت همراه با عشق است که انسان را در راه مستقیم استوار نگه میدارد پس محبت و مودت است که مطیع و اطاعت شونده را چون خانواده، کنار هم نگه میدارد تا فرزندان بدون خستگی و دلزدگی از دین اطاعت کرده و به نتیجه مطلوب در تربیت برسند.
محبت به امام باعث میشود که چشم دل، به روی امام باز شود و امام در قلب هر فرد حضور ملموس داشته باشد. همین امر باعث میشود که حقیقت اسماء الهی برای هرکسی به صورت جدا گانه تجلی کند و برنامهای خاص برای تربیت او اجرا میشود بدون اینکه استفاده هرکس از این برنامه ها با دیگری تداخل ومزاحمتی داشته باشد.
در چنین تربیتی چشم دل، مطالبی فرا میگیرد که در هیچ دانشگاه و کتابی نمیتواند به آن برسد. گوش، علمی را میشنود که برای هدایت به آن نیاز دارد و چشم هر چه میبیند عبرت است و این گونه است كه امام، جانشین خدا، در هدایت و تربیت است.
در مراحل تربیت نیز، برای اینكه انسان، فرصت تربیت و جبران اشتباه، استغفار و توبه را داشته باشد، باید با جانشین خدا مرتبط باشد، تا در خانواده بزرگ دینی، مراتب رشد را طی کند. بنابراین انسان از دایره ولایت و سرپرستی پدرانه امام خارج نمیشود و میتواند مطمئن باشد كه امام سخنش را میشنود و همه جا حضور دارد و برای همه چون پدر، بلکه بالاتر از پدر است.
1. جامع أحاديث الشيعة (للبروجردی) / ج23 / 740 / (12) ص : 736
2. حضرت سلیمان حضرت عیسی وحضرت موسی و...
3. أصول الكافی، ترجمه كمرهاى ؛ ج3 ؛ 666
4. أصول الكافی، ترجمه مصطفوى، ج1، ص 102.
حكیمه محمدی سیاه بومی ـ دوماهنامه امان شماره 42